جدول جو
جدول جو

معنی درخت دنبه - جستجوی لغت در جدول جو

درخت دنبه(دِ رَ تِ دُمْ بَ / بِ)
درخت پیه. رجوع به درخت پیه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخت سنبه
تصویر درخت سنبه
دارکوب، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد
داربر، دارشکنک، دارسنب
فرهنگ فارسی عمید
(دِ رَ سُمْ بَ / بِ)
مته. مثقب. پر ماه. (ناظم الاطباء). درخت سنب. رجوع به درخت سنب شود، پرنده ای است سبزرنگ که با منقار درخت را سوراخ کند. (برهان). مرغی است که درخت را بسنبد یعنی سوراخ کند. دراسنب. داربرد. دارکوب. (از آنندراج). سرفه. (مهذب الاسماء) ، نوعی از زنبور سیاه که چوب را سوراخ کند. (برهان) (از شرفنامۀمنیری) ، منقار مرغان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پرنده ایست که با منقار درخت را سوراخ کند. دارکوب، نوعی زنبور سیاه که چوب را سوراخ میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخت سنب
تصویر درخت سنب
آنچه درخت را سوراخ کند مته پرماه مثقب، موریانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخت سنبه
تصویر درخت سنبه
((~ِ سُ بِ))
دارکوب، پرنده ای که بر تنه درختان می نشیند و با منقار محکم و بلند خود از کرم های موجود در آن تغذیه می کند، دارشکنک
فرهنگ فارسی معین